شهر مکه در ظلمت و سکوت فرو رفته بود واثری از حیات وفعالیت به چشم
نمی خوردماه مطابق معمول آرام آرام از پشت کوههای سیاه اطراف بالا امده وشعاع کمرنگ ولطیف خود را برخانه های ساده و خالی از تجمل و نیز ریگزارهای دور شهرپهن کرده بود.
کم کم شب از نیمه گذشت ونسیم لذت بخش و مطبوعی سرزمین سوخته حجاز را فرا گرفت.ستارگان هم به این بزم بی ربا رونق بخشیده وبه روی ساکنین خواب آلود مکه لبخندمی زدند.
سحر فرا رسیده بود ومرغان سحر خیزوشب زنده داربا لحنی روح افزا درآن هوای بهشتی نغمه سرداده بودند گویا با محبوب خود راز ونیازمی کردند.
کرانه افق مکه در آستانه سپیده سحری بود ولی هنوز سکوت ابهام آمیزی برشهرحکومت می کرد.همه درخواب بودند فقط (آمنه-علیهاالسلام -بیداربود ودردی راکهدر انتظارش بود با تمام وجود احساس می کرد.درد رفته رفته شدیدترشد.ناگهان چند بانوی ناشناس ونورانی را در اتاق خویش دید که عطر خوشی ازآنان به مشام می رسید متحیرشد که اینها چه کسانی هستند وچگونه از در بسته داخل شده اند .آنها خود را معرفعی کردند:مریم پاک مادر عیسی؛آسیه همسربا ایمان فرعون و...
طولی نکشید که نوزاد عزیزآمنه به دنیا آمد.بدین ترتیب دیدگان او پس ازماهها انتظاردر سحرگاه هفدهم ربیع الاول به دیدن فرزندش روشن شد.
همه از این ولادت خوشحال بودند ولی در این هنگام که این نوزاد نورانی ومقدس شبستان خانه تاریک وخاموش آمنه را روشن می کرد جای همسر جوانش عبدالله خالی بود چون اودربازگشت از سفرشام در مدینه در گذشت ودربیرون شهربه خاک سپرده شد وآمنه را برای همیشه تنها گذارد.
محمد به دنیا آمد وهمراه با میلاد او حوادثی در آسمان وزمین پدیداروزنگ بیدار باش بشریت را به صدا در آورد.
آن شب کاخ با عظمت انوشیروان که شبحی از قدرت وساطنت ابدی را درنظرها مجسم می کرد ومردم به آن و صاحبش چشم دوخته بودند لرزید وچهارده کنگره آن فرو ریخت
آتشکده فارس که شعله های آتش آن هزاران سال زبانه می کشید به ناگاه خاموش شد وآب دریاچه ساوه به یک لحظه خشکید.
ولادت با سعادت پیامبر اسلام ۵۷۰سال بعد ازمیلاد حضرت مسیح اتفاق داد.درآن سال سپاهیان فیل سوار ابرهه به مکه حمله کردند تا خانه کعبه رادرهم بکوبند اما گرفتارقهر
الهی شدند وپرندگان آنها را سنگباران کردند و همگی را از بین بردند این سال در تایخ به
سال عام الفیل مشهور شد.
این مطلب ادامه دارد