مصیبت شش ماهه
ای فدای غنچه لبهایت علی
انبیا محوِ تماشایت علی
بهتر از تو عاشقی مردانه نیست
خندهات لبیّک بهر اِرجعی است
یا علی اصغر فدای خندهات
من شدم بابا دگر شرمندهات
اصغرم شیرین زبانی میکنی
با تَلَظّی جان ستایی میکنی
وقتی ماهی از آب جدا میشود، شروع میکند به بالا و پایین پریدن، بعد از لحظاتی خودش را آرام حرکت میدهد.
لحظات بعد فقط لبهایش تکان میخورد. در زبان عرب به این عمل میگویند. «تلظّی»
محسن کرببلایی اصغرم
هدیهی ما بر خدایی اصغرم
مادرت چشمش به راه است ای علی
منتظر در خیمهگاه است ای علی
خود ببین گهواره از غم سوخته
خواهرت چشمش به دستم دوخته
ای علی اصغرم ای نور عین
من حسینم من حسینم من حسین
من نمیگویم علی مجروح شد
کودک ششماههام مذبوح شد
از امشب (فردا) راههای کربلا را بستند.
از ابن زیاد ـ لعنه الله علیه ـ نامه و دستور آمد که دیگر بالاترین تحریمها را برای کاروان حسینی ایجاد کنید. از این رو تمام راههایی که به سوی آب منتهی میشد بستند.
خداوند رحمت کند مرحوم شیخ نجفی را که میگفت: از روز هفتم تا عاشورا سه نفر آب نخوردند، یکی زینب (ع) بود، یکی، عباس (ع) و یکی، هم خود ابیعبدالله (ع).
امام صادق (ع) فرمود:
«أَفْضَلُ الْاَعْمالِ اِبْرادُ اکْلَبِدِ الْحریّ»
بالاترین اعمال خنک کردن جگر تشنه است.