لاله های زهرائی



 سوگ گل و مرثیه بلبل است *** هفته زهرا است که هفت گل است

هفت شب، از رفتن زهرا گذشت *** هفت بهار از چمن ما گذشت

مى چکد از چشم ولایت جنون *** چشم على هفت شبانروز خون

رو به چمن بین که جنون وا شده *** هفته گل هفته زهرا شده

شاهد من چاه که او چون گریست *** هفت شبانروز على خون گریست

نیمه شب انگار که ماه آمدست *** شاه ولایت لب چاه آمدست

واى نگه کن چه به ماه او فتاد *** عکس مهش در دل چاه او فتاد

نیست جهان همسر شاهنشهش *** چاه نگه کن که ببینى مَهَش

وقت جنون و طربش آمدست *** شیر خدا نیمه شبش آمدست

گوش کن اى شیعه خونین جگر *** ذکر على چیست به وقت سحر

آمده تا ذکر خفى را جلى *** فاطمه یا فاطمه گوید على

جان و دلش همهمه فاطمه *** بر لب او زمزمه فاطمه

پهلوى گل داغ کن اى شاخسار *** یاس محمد نشکفت از بهار

تیغ شرر بار ندارد دگر *** شیر خدا یار ندارد دگر

واى من از این چمن سوخته *** سرو و گل و یاسمن سوخته

اى دل دریائى من فاطمه *** لاله زهرائى من فاطمه

شمع فرو مرده شده خانه ات *** کشته مرا حسرت پروانه ات

فاطمه برگرد که بینى به عین *** در غم تو هم حسنم هم حسین

اشک سحر هستم و آه شبم *** زمزمه نیمه شب زینبم

هر شب از اندوه تو زهراى من *** گاه حسین تو شوم گَه حسن

فاطمه بنگر تو نگاه مرا *** جان على زینب آه مرا

روز و شبم دیده به در دوخته *** داغ تو پهلوى مرا سوخته

از غم تو سوخته ام فاطمه *** دیده به در دوخته ام فاطمه

فاطمه جان فاطمه خوب من *** آى حبیب من و محبوب من

جورکش طعن رقیبم مرو *** بعد حبیبم تو طبیبم مرو

دخت نبى گوش بگیر از ولى *** آى مرو فاطمه جان بى على

بوى محمد زچمن مى رود *** لاله زهرائى من مى رود

اشک پیمبر شده ام در غمت *** ساقى کوثر شده ام در غمت

با چه زنم فاطمه تمثیل تو *** خانه من بى پر جبریل تو

جلوه خورشید و زمین با تو بود *** بعد نبى روح امین با تو بود

تا نفس صبح چه شبهاى تار *** وحى تو مى گفت خداوندگار

یک نظر اندازه به چشم ترم *** ساغر من کوثر من حیدرم

خود نه فقط قلب پیمبر شکست *** پهلوى تو چون دل حیدر شکست

جان به فداى مژه بسته ات *** من على ام حیدر دل خسته ات

بهر على یک سخن آغاز کن *** جان محمد لب گل بازکن

آه زچشم تَرِ من فاطمه *** دسته گل پرپر من فاطمه

آه حسن، دامن مادر بگیر *** آى حسین این گل پرپر بگیر

مثل بتان زیر و زبر گشته اند *** بعد پیمبر همه برگشته اند

نیست درین قوم بشیر و نذیر *** مى شکنند این همه خُمّ غدیر

گشت ولایت چو فراموششان *** دار امارت همه بر دوششان

چیست به بازار جهان جز شکست *** عهد فروشند سه دنیا پرست

آه که یک مشت فسون کاره اند *** طاوسى از هند چگر خواره اند

نیست زمین محمل آزادگان *** چون برسد عهد زنازادگان

رو شب مهمانیشان را ببین *** مجلس سفیانیشان را ببین

خیز و ببین جاهلى پیرشان *** زور و زر و حلقه تزویرشان

هنده زنانى که قلم مى زنند *** حمزه کُشانى که قدم مى زنند

واى که بر موج خدا سه شکست *** کشتى پهلوى محمد شکست

زانکه درین بوته محک فاطمه ست *** عالم غصبست و فدک فاطمه است

واى ازین گلشن آغشته دود *** پهلوى محبوبه حق شد کبود

نرگس شهلاى محمد ترست *** چشم على زمزمه کوثرست

خشم خدا را به خود انگیختند *** خون بنى فاطمه را ریختند

شیعه درین ره به یقین مؤمن است *** اول این قافله ها محسن است

تیغ ندارد على اکنون به دست *** پهلوى او فاطمه بود و شکست

خون دل مرغ چمن را ببین *** بعد على روحى حسن را ببین

بعد حسین است که جانان هموست *** سید و سالار جوانان هموست

باز گل کوثر و زمزم رسید *** گلشن عشاق، محرم رسید

باز گُلِ باغ پیمبر دمید *** سرو به خونخواهى اکبر دمید

بزمگه عشق تماشائى است *** فصل گل لاله زهرائى است

چون کمر سرو شکست از جنون *** لاله عباسى او غرق خون

کشته تیغ املش را ببین *** قاسم احلى عسلش را ببین

بلبل عاشق به صلا آمدست *** از چمن کرب و بلا آمدست

لاله غم اندوخته اى بیش نیست *** گل، حرم سوخته اى بیش نیست

چون چمن لاله احمر شده *** کرب و بلا از دم خنجر شده

آه بیا رقص جنونش ببین *** اصغر قنداقه به خونش ببین

اى زگلوى تو جگر سوخته *** اصغر من اصغر پرسوخته

از غم تو فاطمه محزون نشست *** عرش زقندان تو در خون نشست

اصغر من گل همه بوى تو بود *** برگ گل از جنس گلوى تو بود

آه زتو تیر جگر سوز آه *** طفلک زهرا که ندارد گناه

وه که چکید از نم چشم فلک *** قطره خون تو به بال ملک

تا ابد این ذکر، ملک را بس است *** یک کف خون تو فلک را بس است

میلاد با سعادت حضرت زینب کبری (س)

                                          
            السلام علیک یا عقیله بنی هاشم (ع)


 صبر را مفهوم معنا زینب  است                 کعبه غمهای عالم زینب است
چون حسین است آفتاب شهر عشق              ماهتاب عالم آرا  زینب  است

سلام ودرود برماه جهان تابی که شعاع نور او قلوب تمام جن و انس؛ملکوتیان و

جبروتیان را روشنی بخشیده وهمه را دربرابر همت والا واراده فولادین خویش؛

مبهوت وحیران نموده است. سلام براو که مهر پیامبر (ص)در دل وشجاعت علی

(ع) در کف و فریاد زهرا (س)درسروشکیبایی حسن (ع) درسینه وعشق حسین

رادر وجود داشت.

فرا رسیدن ولادت با سعادت عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری (س) ناموس خدا

؛ کانون حیا؛ دخترزهرا؛ بانوی دین؛ را با شعف وشادی فراوان به عاشقان و

دلباختگان مکتب حسینی تبریک و تهنیت عرض می نماییم.